نافع بن هلال بجلی از شجاعان اصحاب امام (ع) و تیر اندازی ماهر بود ، او با تیر های مسموم خود که نامش را بر آنها ثبت کرده بود ، دوازده نفر را کشت و عده ای را مجروح کرد . دشمنان او را چنان زدند که بازویش شکست و بعد دستگیرش کردند . او را به نزد عمر بردند ، عمر گفت : ای نافع برای چه با ما چنین کردی ؟ نافع گفت : خدا می داند برای گه گنین کاری را انجام دادم ، و این در حالی بود که خون از سر و صورت وی بر محاسنش جاری بود ، بعد گفت : به خدا ، دوازده نفر از شما را کشتم به جز آنها که مجرو حشان کردم ، و من خود را ملامت نمی کنم ، و اگر بازوانم نشکسته بود نمی توانستید مرا اسیر کنید . شمر به عمر گفت : او را بکش ! عمر گفت تو او را آورده ای ، اگر می خواهی بکش . شمر شمشیر کشید تا او را بکشد ، نافع گفت : اگر مسلمان بودی کشتن ما بر تو گران می آمد ، حمد خدایی را که کشتن ما را به دست بدترین خلق خود قرار داده است . پس شمر او را کشت .«1»
1- تاریخ طبری ، ج 5، ص 441 و442
منبع : کتاب تاریخ سید الشهدا - آیت الله حاج شیخ عباس صفائی حائریکلمات کلیدی: محرم، اصحاب امام حسین (ع)، نافع بن هلال