جن
آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه گروه تقسیم می شوند:
1ـ جمادات
2_ نباتات
3_ حیوانات
که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام «جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد،
جن در قرآن
?ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است.
?ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است.
3ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد.
?ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم:
سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ??)
برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ??)
بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ??)
سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ???)
ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ??)
جن در روایات
مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است:
«در آثاری از ابن عباس نقل شده:
زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند». (ارشاد ص ???)
از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: «خودش و کلامش شبیه جن است». سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ??)
بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: «برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند» (اصول کافی ص ???)
علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: «روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است» (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ??)
جن در لغت
جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین» گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد. و شاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است، که علت آن در ذات خلقتش نهفته است. قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد:
خلقت جن در قرآن
و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است، جان پدر جن است همان طور که آدم، پدر انسان) را پیشتر، از آتش زهرآگین آفریدیم. (سوره حجر، آیه ??)
خدا انسان را از گل خشک شده ای چون خاک سفال آفرید و جنیان را از شعله ای بی دود. (سوره الرحمان، آیه ?? و ??)
مرا از آتش خلق کردی و او (انسان) را از گل آفریدی.از این آیات در می یابیم که جن، آتش است و انسان از جنس خاک، و این چنین دریافت می شود که جنیان قبل از انسان خلق شده اند، و از آن جایی که هر دو از ماده آفریده شده اند پس مادی هستند، ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می سازد:
تفاوت جن با انسان
?ـ می توانند خود را به هر شکل و قیافه ای درآورند (آکام المرجان) (به استثنای پیامبران و ائمه معصوم و بنا به برخی روایات حتی احدی از شیعیان).
?ـ از چشم موجودات دیگر پنهانند.
3)میتوانند خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند،
4) بعد زمان برایشان معنا ندارد، و مسافتی را که بشر مدتها باید آن را طی کند، در لحظه ای می پیمایند
5)و اعمالی را که از توان انسان خارج است آنها به راحتی قادر به انجامش هستند
6)قدرتشان از نظر جسمی از انسان به مراتب بیشتر است،
برتری جن بر انسان
با توجه به وجوب سجده بر انسان در قر آن توسط شیطان که از جنیان است و همچنین (سوره اسرا، آیه ??)که می فرماید : «و ما فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.» میتوان گفت که به کار بردن این واژه عامیانه یعنی (از مابهتران) در مورد جن غلط است.
تغذیه جنیان
از آنجا که هر موجودی برای ادامه حیات خود احتیاج به تغذیه و خوراک دارد جنیان نیز به طور قطع از چیزهایی تغذیه می کنند. چنان که «ابن بابویه» نقل کرده است: «گروهی از طایفه جن خدمت پیامبر اکرم (ص) شرفیاب شدند و عرض کردند:
ای رسول خدا چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا را به آنها عطا کرد.» (وسایل الشیعه، جلد?، ص ???)
و نیز امام صادق (ع) می فرماید: «استخوان و ضایعات غذای جنیان است». (وسایل الشیعه
مغز استخوان، بوی غذاهای انسانها ، هوا ، علف و سبزیهای خوش طعم ، جو ، شاهدانه ، ...جزو غذاهای جنیان است
سخن گفتن جنیان
از آنجایی که جنیان نیز مادی هستند و زندگی اجتماعی آنها ایجاب می کند که با یکدیگر سخن بگویند، پس به طور قطع و یقین آنها اصواتی برای انتقال مفاهیم به یکدیگر دارند ولی در فهم ما نیست. البته کسانی می توانند به طریقی حرفهای آنها را دریابند و با آنها سخن گویند; چنانکه حضرت رسول و برخی از امامان با آنها صحبت می کردند و افرادی بنا بر تواناییهای خاصی می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
. تقریباً جن های هر منطقه لباس و زبان محلی همان منطقه را دارند
مکان جنیان
اجنه در همه جا وجود دارند. البته برخى از روایات به اماکن خاصى اشاره کردهاند که جن در آنجا حضور بیشترى دارد و گویا موطن اصلى آنها تلقى مىشود.این مکانها عبارتند از: بیابانها، اعماق زمین، مناطق خلوت، اعماق اسمان، محل دفن مردگان ، اعماق دریاها و اقیانوسها ، مکانهاى نجس، حمام، دستشویى، و .....
تولید مثل جنیان
آنچه مسلم است این است که بنابر ذات وجودی جنیان آنها نیز مانند انسان دارای غریزه جنسی بوده و توالد و تناسل دارند و لازمه ادامه و بقای نسلشان آمیزش جنس مونث و مذکر است. ابن عربی در فتوحات گفته است: (تناسل جن به القای هوا در رحم اثنی (جنس ماده) میباشد). (جن و شیطان ص ??) . روایتی است از بخشی از وصیت حضرت رسول (ص) به امیرالمومنین (ع) که فرمود: «ای علی، در شب اول، وسط و آخر ماه آمیزش مکن و... همانا جنیان در این سه شب به پیش زنان خویش (برای مقاربت) میروند». (وسائل الشیعه، ص ??) .
اجنه مراسم ازدواج دارند و بصورت خانوادگی زندگی میکنند . مدت بارداری آنها کم تر از انسان است و معمولا هر شکم بیشتر از یک بچه متولد نمیشود. وضع حمل آنها آسان تر از بشر است رشد بچه سریعتر و بلوغ هم دارند.
خواب جنیان
از حضرت صادق (ع) روایت است که میفرمایند: «به غیر از خداوند متعال همه خواب دارند، حتی فرشتگان». (میزان الحکمه، ص ??) و حدیثی است از رسول خدا(ص) که میفرمایند: «خواب به چهار گونه است، پیامبران به پشت میخوابند، مومنین به دست راست، کافرین و منافقین به دست چپ و شیاطین به رو میخوابند »
مرگ جنیان
جنیان نیز مانند هر جانداری همان طور که دارای حیات هستند مرگ هم شامل حالشان میشود. چنان که در قرآن کریم آمده: «و بر آنها (خطا کاران) نیز همانند پیشینیانشان از جن و انس عذاب مقرر شد». (سوره فصلت، آیه ?? ) . طول عمرشان بیشتر از آدمی است مرگ دارند جسمشان فنا میشود و احتیاجی به قبرستان ندارند.
تکالیف جنیان در مقابل خداوند
«جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام». (سوره ذاریات، آیه ??) ناصر خسرو نیز این طور میسراید: داخل اندر دعوت او جن و انس تا قیامت امتش هر نوع و جنس جن نیز مانند انسان مختار است و حق انتخاب دارد و مانند ما در اجرای قوانین دینی مکلف است، چگونگی عبادت و اجرای احکام در میان آنها، مشخص نیست ولی آنچه مسلم است، این است که پیامبرانی که برای هدایت مخلوق برگزیده شده اند، جنیان را نیز هدایتگرند
که علامه طباطبایی (ره) فرمودند: «اتفاقا در این باره از خود جنیان هم سوال شده که آیا پیغمبر شما از جنس خود شماست؟ در پاسخ گفته اند: «پیامبران ما انسانند و اینک ما به رسالت حضرت ختمی مرتب ایمان آورده ایم و او را آخرین پیامبر میدانیم». (جن و شیطان) از بسیاری از آیات، روایات و احادیث نیز این طوراستنباط میشود که بعضی از جنیان کافر و بعضی مسلمانند و حتی قبل از ظهور اسلام برخی از آنهایهودی بوده اند که بعد از اسلام به پیشگاه حضرت محمد(ص) آمده و مسلمان شده اند، و برای آنها عقوبتی همانند عقوبت انسانها در نظر گرفته میشود. در قرآن آمده است: «بعضی از ما مسلمانند و بعضی از حق دور و آنان که اسلام آورده اند در جست و جوی راه راست بوده اند، اما آنان که از حق دورند هیزم جهنم خواهند بود و اگر بر طریق راست پایداری کنند، از آبی فراوان سیرابشان کنیم». (سوره جن، آیه ??، ?? و ??) از آیه این چنین برمی آید که جنها همانند انسان به گونه های مختلفند، بعضی کافر و بعضی فاسق و ظالم البته برخی نیز نیکوکار و صالح بوده و دارای عقاید مختلف و ادیان مختلف هستند. از ابوحمزه ثمالی نقل شده: «روزی جهت شرفیابی به حضور امام باقر (ع) اجازه خواستم، گفتند که عده ای خدمت آن حضرت هستند، لذا اندکی صبر کردم تا آنها خارج شوند. پس کسانی خارج شدند که آنها را نمی شناختم و غریب به نظرم آمدند. چون اجازه شرفیابی گرفتم، داخل شدم و به حضرت عرض کردم، فدایت شوم، الان زمان حکومت بنی امیه است و شمشیرهای آنها خونریز میباشد. امام فرمود: ای اباحمزه! اینان گروهی از شیعیان، از طایفه «جن» بودند و آمده بودند تا از مسائل دینی خود سئوال کنند». (جن و شیطان، ص??)
آیا فرشتگان و شیاطین از جنیان هستند
همان طور که گفته شد بنا بر قرآن کریم سه موجود انسان، فرشته و جن دارای عقل و شعورند و بنا بر مصلحت خداوند در صحنه گیتی ظاهر شدند و نامی از شیطان به طور مستقل به میان آورده نشده است.
آن گاه که به فرشتگان گفتیم تا آدم را سجده کنید، همه جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پرودگارش سر برتافت سجده کردند». (سوره کهف، آیه ??)
البته در میان علما در این مورد اختلاف نظر وجود دارد .
ترس از جنیان
جنیان نیز مانند انسان، خوب و بد دارند و از آنجایی که در میان انسانها زندگی میکنند و تعدادشان نیز بسیار زیادتر از انسانهاست دیدار با آن ها برای هیچ کس غیر ممکن نیست ولی چه بسا بسیاری از اختلالات روحی، روانی که به جسم هم آسیب جدی وارد میسازد، ناشی از دیدار با یک جن خوب و نیکوکار بوده و تنها ترس از دیدار با این موجود، فرد را دچار عارضه ساخته و هیچ قصد و عمدی از سوی جنیان در کار نبوده است.
سایر نکات راجع به جن
جن ها مثل انسانها، از نژادهای مختلف هستند. قیافه ها ، طرز حرکت و حتی آفرینش اندامهاشون با هم فرق داره. بعضی نژادها سه یا دو انگشت دست دارند،بعضی پرموترند، بعضی نژادها قدبلند با پاهای بزرگند و روی زمین می دوند و نژادهایی از جن هستند که فقط نیم تنه شبیه انسان دارند و قسمت پایینی بدنشون توده سفید ابری شکلی ست و روی هوا می لغزند. حتی نژادی از جنها، هم نر و هم ماده اند. یعنی هم خصوصیات اخلاقی نرها رو دارند و هم ماده ها رو و بســـیار پرقدرت و کاملند.تعداد نژادهای جن خیــلی زیاده
. . . . . . . . . . . . . . . .
اکثر جن های خداپرستی که من باهاشون روبرو شدم، اگر ماده بودند موهای بلند به رنگهای نقره ای و طلایی روشن داشتند، دهان کوچک و چشمهای مورب خوشرنگ با نگاه نافذ و نرها معمولا موهای تیره تر و کوتاه داشتند. موهای تمام جن ها کمی مات تر از موی انسانه. جن های خداپرست به فکر صدمه زدن به انسان نیستند و حتی اگر از انسان صدمه ببینند بسیار پیش میاد که گذشت کنند. بعضی جن های خداپرست بســـیار مهربان و بزرگوار و دانا هستند و حضور و کمکشون به انسان خیلی با ارزش و البته نادره.
جنهای خداپرست کمتر به طرف انسان میان چون تمایلی به ایجاد ترس و مشکل برای انسانها ندارند. انسانها حتی اگر جن ها رو نبینند، موقع حضورشون دچار درد و اصطلاحا سنگینی میشن. بخاطر سطح انرژی های مختلف. جن های خداپرست به شدت از انجام کارهای ناشایست دوری می کنند. بخصوص از برداشتن وسایل و متعلقات انسانها. اگر برای انجام کار ناشایستی اجیر بشن، با اکراه انجام میدن و کلا در هر شرایطی جنهای خداپرست با ملاحظه تر از جن های کافرند.
جن های خداپرست معمولا غذای پخته می خورند. از گوشت یا خون انسان به هیچ وجه تغذیه نمی کنند. معمولا مودبانه و آروم غذا می خورند - البته طرز غذا خوردن به سطح تربیت نژادی شون هم بستگی داره! - و به پاکی غذا اهمیت می دن.
درخواست ازدواج جن از انسان
حجه الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی (صدر)نقل فرمودند که :من در سال1374 در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود. بامیزبان خود اقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم .پدری با دوفرزندش را دیدیم که لوبیای قرمز می کاشتند.بعد از احوالپرسی سخن معجزه ائمه به میان آمد.آقای کریمی داستان جالبی نقل کرد وگفت :یکی از بچه ها به نام عباس مرد متدین ودقیق در انجام تکالیف شرعی است که با مادر وهمسر خود زندگی می کند.روزی از محل کار خود خارج شده به سوی منزل میرود در بین راه صدای دختری به گوش میرسد که ایشان را با نام صدا میزند.وقتی که بر میگردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریبی را مشاهده میکند آن دختر اظهار می کند عباس من عاشق تو شدم و در خواست ازدواج با تو را دارم .عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت گردیده گفت : من همسر و مادری در تحت تکلف خود دارم و هیچ گونه توانایی اراده دو همسر ومادرم را ندارم .دختر اظهار میکند که من از شما توقع مخارج وغیره را ندارم بلکه نیازهای مادی شما را هم هرچه باشد برطرف خواهم کرد . عباس می گوید چون نمی خواستم در جایی که مردم متوجه بودند با او صحبت کنم تا مبادا آبرویم خدشه دار شود لذا بی اعتنایی کرده و به سوی منزل روانه شدم . وقتی به منزل رسیدم دیدم جلوتر از من آمده و در منزل نشسته است .گفتم:
من تا به امروز اصلا تو را ندیده ام تو چطور ندیده عاشق من شده ای؟ گفت : من از طایفه جن هستم انسان نیستم ولی چکنم عاشق و دلباخته تو شده ام از تو تقاضای ازدواج دارم و تمام زندگی ترا تضمین میکنم که با خوشبختی زندگی کنی .عباس میگوید او هرچه اصرار می کرد من مخالفت میکردم تا اینکه گفت : عباس من میروم تو تا فردا با مادر و همسرت مشورت کن. در همین حال مادر وهمسرم نشسته بودند گفتند : گویا تو با کسی صحبت میکنی ما که غیر از تو کسی را نمی بینیم من جریان را شرح دادم مادرم گفت : عباس جن زده نشده باشی؟ آن روز گذشت فردا من طبق معمول به دکان رفته مشغول کار شدم ودر وقت همیشگی به خانه بر گشتم وقتی که وارد شدم دیدم باز آن دختر نشسته و منتظر است . بعد از سلام و جواب گفت : عباس! با مادر وهمسرت مشورت کردی؟ گفتم: دیروز من به تو گفتم من نیازی به ازدواج دوم ندارم و خواهش میکنم که دست از من بردار. او گفت : من در عشق تو بیقرارم و می سوزم استدعا میکنم با من ازدواج کنی و همین طور اصرار میکرد .گفتم : خلاصم کن من ابدا به ازدواج دوم تن نخواهم داد باز دیدم رهایم نمی کند ناچار برای خلاصی خود سیلی محکمی به صورتش زدم . نگاه به من کرد وگفت: اگر من چنین سیلی به تو بزنم زنده نخواهی ماند .در همین حال وقتی از من مایوس شد یک سیلی به من زد .دیگر نفهمیدم جریان چه شد وقتی مادر وهمسرم می بینند من نقش زمین شدم مرا به
پزشک می رسانند . ولی چون کاملا لال شده بودم از معالجه من نا امید می شوند. عباس بعد از مدت مدیدی با همین حال که قادر به سخن نبود زندگی میکند تا اینکه روزی آرزو میکند که به زیارت امام رضا (ع) نائل آید و این آرزو را با اشاره به نزدیکان خود میفهماند . مادر وهمسر و برادری که در تهران زندگی میکرد به همراه عباس به مشهد مقدس عازم میشوند . یک هفته در مشهد میمانند و هر روز به زیارت مشرف میشوند تا اینکه روزی در منزل عباس امام رضا(ع) وامام زمان (عج) را در خواب میبیند و شفای کامل پیدا میکند
کلمات کلیدی: مقالات علمی، احادیث، روایات، جن