سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست آن ارزى که مى‏ورزى ، [ و این کلمه‏اى است که آن را بها نتوان گذارد ، و حکمتى همسنگ آن نمى‏توان یافت و هیچ کلمه‏اى را همتاى آن نتوان نهاد . ] [نهج البلاغه]
سربازی در مسیر . . .
 
جزیره خضراء - خانه حضرت مهدی (عج) کجاست؟

سلام .
مطالبی منشر میشه و شنیده میشه  مبنی بر اینکه جزیره خضراء محل زندگی حضرت مهدی(عج) و فرزندان و برخی از یاران ایشان است .
اما آیا این مطلب درست است ؟؟
برای اینکه ببینیم این مطلب درست است یا نه ، داستانی را که اکثر موافقان این موضوع به آن اتکا می کنند  را شرح داده و سپس آنرا از لحاظ درست و غلط بودن بررسی میکنیم .(من این کار ها را بلد نیستم !!! این کارها را محققان کرده اند)

 

خلاصه‏ی داستان

مرحوم علامه مجلسی‏(ره) در بحارالانوار، ج 52، ص 159 می‏نویسند:

رساله‏ای یافتم مشهور به داستان جزیره‏ی خضراء ... و چون آن را در کتاب‏های روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانه‏ای آوردم .

یابنده‏ی آن متن می‏گوید: در آن متن چنین آمده است:

من (فضل بن یحیی کوفی) در سال 699 ه.ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم . آنها داستان را، از زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، نقل می‏کردند. داستان مربوط به جزیره‏ خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم. به همین دلیل به حلّه رفتم و در خانه‏ سید فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم .

او داستان را در حضور عده‏ای از دانشمندان حلّه و نواحی آن چنین بازگو کرد: سال‏ها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی تحصیل می‏کردم . روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عده‏ای از شاگردان با او همراه شدیم . به قاهره رسیدیم . استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا این‏که نامه‏ای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد می‏داد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم .

به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد .

سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم می‏زدم که کاروانی از طرف کوه‏های ساحل دریای غربی وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشتند. پرسیدم: از کجا می‏آیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها می‏آیند که نزدیک جزایر رافضیان است .

هنگامی که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود که دو روز بی‏ آب و آبادی و بقیه راه آباد بود، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیره‏ای رسیدم با دیوارهای بلند و برج‏های مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آن‏ها مانند شیعیان بود .

آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تامین می‏شود؟ گفتند: از جزیره‏ خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عج) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا می‏آورند.

 

منتظر شدم تا کاروان کشتی‏ها از جزیره‏ خضراء رسید. فرمانده‏ آن، پیرمردی بود که مرا می‏شناخت و اسم من و پدرم را نیز می‏دانست . او مرا با خود به جزیره‏ خضراء برد.

شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیره‏ی خضراء . این آب‏های سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق می‏گردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعه‏ها و برج‏های زیاد و هفت ‏حصار بود. خانه‏های آن از سنگ مرمر روشن بود ... .

در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه می‏خواندند (واجب می‏دانستند) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیده‏ای؟ گفت: نه، ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدّم، او را دیده است .

خلاصه‏ سخن این‏ که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقل‏هایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمی‏شود .

سید مرا به اطراف برد. در آنجا کوهی مرتفع بود که قبه‏ای در آن وجود داشت و دو خادم در آنجا بودند . سید گفت: من هر صبح جمعه آنجا می‏روم و امام زمان را زیارت می‏کنم و در آنجا ورقه‏ای می‏یابم که مسایل مورد نیاز در آن نوشته شده است .

من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند ... در مورد دیدن امام زمان (عج) از آنان پرسیدم، گفتند: غیر ممکن است .

درباره‏ سید شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضراء آمدم) پرسیدم. گفت: او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است .

با سید شمس الدین، گفت و گوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او درباره‏ ارتباط آیات و این ‏که برخی آیات، با قبل بی ارتباط هستند، پرسیدم . پاسخ داد: ... مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمع‏آوری کردند. از همین رو، آیاتی که در مذمت ‏خلفا بود، از آن ساقط کردند. از همین جهت، آیات را نامربوط می‏بینی، ولی قرآن علی علیه السلام که نزد صاحب الامر(عج) است، از هر نقصی مبراست و همه چیز در آن آمده است .

در جمعه‏ دومی که در آن جا بودم، پس از نماز، سر و صدای بسیار زیادی از بیرون مسجد شنیده شد . پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هر دو جمعه‏ میانی ماه، سوار می‏شوند و منتظر فرج هستند. پس از این‏ که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش کردی؟ گفتم: نه. گفت: آنان سیصد نفرند و سیزده نفر باقی مانده‏اند.

از سید پرسیدم: علمای ما احادیثی نقل می‏کنند که هر کس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ می‏گوید. حال چگونه است که برخی از شما، او را می‏بینید؟

 

سید گفت: درست می‏گویی، ولی این حدیث مربوط به زمانی است که دشمنان آن حضرت و فرعون‏های بنی العباس فراوان بودند، اما اکنون که این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است .

سید شمس الدین ادعا کرد که: تو نیز امام زمان(عج) را دو مرتبه دیده‏ای، ولی نشناخته‏ای. هم ‏چنین گفت که آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است و آن حضرت هر سال حج می‏گزارد و پدرانش را در مدینه، عراق و طوس زیارت می‏کند .

این خلاصه‏ای از داستان بود. البته کسانی که خواهان اطلاع دقیق‏تری هستند، می‏توانند داستان را در بحارالانوار یا منابع دیگر مطالعه کنند .

چگونه می‏توان قرآن متواتر و تضمین شده را که همه‏ ائمه علیهم السلام به آن استناد می‏کردند، با چنین اخباری زیر سؤال برد؟! و آیا کسانی که چنین مجعولاتی را رواج می‏دهند، به توابع آن توجه دارند؟!

بررسی داستان از نظر سند

از مهم‏ترین موضوعات در بررسی سند یک خبر، منابعی است که آن خبر را ذکر کرده‏اند. بدیهی است هر قدر، منابع یک خبر به عصر صدور و حدوث آن نزدیک‏تر باشد، آن خبر اعتبار بیشتری خواهد داشت . در مورد داستان جزیره‏ خضراء چنان ‏که در اصل داستان آمده، راوی خبر آن را در سال 699 ه.ق از علی بن فاضل در شهر حله شنیده است .

در آن زمان، «حلّه‏» شهری آباد بین بغداد و کوفه بوده و چون کوفه و نجف در آن زمان، مرکز حوزه‏ علمی شیعه بوده، طبیعتاً خبرها، به ویژه خبرهای مهمی که به مسایل عقیدتی و کلامی و فقهی شیعه مربوط می‏شده است، با اهمیت تلقی می‏شده و در آثار و نوشته‏های آنان منعکس می‏گشته است . ولی علی‌رغم اشتمال این داستان بر مطالب مهم و مطرح شدن آن در سامرا و حلّه و طبیعتاً نجف، در هیچ یک از آثار مکتوب آن زمان (یعنی از سال 699 تا 1019 ه.ق) که به دست ما رسیده است، این خبر انعکاس نیافته است .

اشتهار این داستان از آغاز هزاره‏ دوم به ویژه در زمان علامه مجلسی‏(ره) و ذکر آن در کتاب بحارالانوار است. قبل از علامه، قاضی نور الله شوشتری (م 1019) این حکایت را در کتاب مجالس المؤمنین آورده است. البته قاضی نورالله در مجالس المؤمنین ادعا کرده که شهید ثانی در برخی از امالی خود، این داستان را ذکر کرده است، ولی ایشان هیچ مدرکی در این باره به دست نمی‏دهد. علاوه بر این ‏که علامه مجلسی همه‏ آثار شهید را در اختیار داشته است. (2) در عین حال، در آغاز نقل داستان جزیره‏ خضراء می‏گوید: «این داستان را در کتاب‏های معتبر ندیدم.‏» بدیهی است اگر علامه مجلسی این خبر را در کتب شهید دیده بود، آن را در بخش نوادر کتاب ذکر نمی‏کرد و به جای انتساب آن به شخص مجهول، آن را به شهید مستند می‏کرد .

 

مجهول بودن راوی و استنساخ کننده‏ نسخه‏ مکتوب داستان

علما و فقهای اسلام در پذیرش یک کتاب یا نوشته و انتساب آن به نویسنده، صرفاً به ادعاها توجه نمی‏کنند، بلکه وقتی یک کتاب را از نظر انتساب به نویسنده زمانی معتبر می‏دانند که آن کتاب از طریق سلسله‏ اجازات برای آنان نقل شده باشد. از همین رو، شاگردان یک مؤلف یا راوی با اجازه از شیخ و استاد خود، مطالب را نقل کرده و آنان نیز این اجازه‏ها را به طبقه‏ بعد از خود منتقل می‏کردند.

در زمان‏های گذشته و قبل از عصر رواج چاپ، آن چه موجب اعتماد به نسخه‏های مکتوب خطی می‏شد، اجازه‏ای بود که مؤلف با واسطه یا بدون آن، به افراد شناخته شده می‏داد. برای نمونه، مرحوم مجلسی در مجلدات آخر کتاب بحارالانوار به ذکر اجازه‏های خود برای نقل از کتاب‏ها می‏پردازد و بدین ترتیب، نقل خود از کتاب‏های آنان را مستند می‏سازد .

بر این اساس، بایستی این سیصد نفر که از خواص حضرت هستند، نیز دارای عمرهای طولانی باشند و تا اکنون نیز در قید حیات بوده و پس از حال نیز به زندگی ادامه دهند، تا زمان ظهور فرا رسد . آیا ما بر چنین سخن گزافی، دلیلی داریم؟ دلایل تنها در مورد امام زمان و برخی دیگر از انبیای الهی است، ولی در مورد سیصد نفر که آنان نیز چنین عمرهایی داشته باشند، دلیلی در دست نداریم .

ولی نوشته‏ جزیره‏ خضراء اولا؛ هیچ ارتباط مستندی با نویسنده‏ی آن ندارد. و هیچ مدرکی که صحت انتساب نوشته را به علی طیبی نشان دهد، وجود ندارد. ثانیا؛ یابنده‏ نسخه و (کسی که می‏گوید من جزوه را به خط فضل بن علی طیبی کوفی یافتم و آن را استنساخ کردم)، معلوم نیست چه کسی است تا بتوان نسبت ‏به وثاقت ‏یا عدم وثاقت او ابراز نظر کرد. ثالثا؛ یابنده‏ مجهول نوشته‏ فضل بن علی طیبی، معلوم نیست از کجا تشخیص داده است که نوشته‏ مزبور خط فضل بن علی است. ناچار باید گفت: چون در خود نوشته، توسط نویسنده به این مطلب اقرار شده است، یابنده، نسخه آن را به همان اسم نسبت داده است. ولی باید توجه داشت چنین انتساب‏هایی، ارزش علمی ندارد و چنان ‏که قبلا نیز گفته شد، نوشته‏ای را می‏توان مستند قرار داد و بدان استدلال کرد که دارای سلسله سند موثق به نویسنده‏ کتاب باشد، وگرنه هر کس نوشته‏ای می‏نوشت (چنان ‏که برخی نوشتند و وارد اخبار کردند) و آن را به شخص مورد وثوقی نسبت می‏داد، مثلا می‏گفت این نوشته‏ی زرارة بن اعین یا محمد بن ابی عمیر و ... می‏باشد .

 

بررسی شخصیت‏های داستان

نام چند نفر در آغاز داستان آمده است که به جز یک نفر که همان فضل بن علی باشد، هیچ ‏کدام شناخته شده نیستند و به گفته‏های آنان نمی‏توان استناد کرد .

علی بن فاضل که شاهد اصلی ماجرا و مدعی رفتن به جزیره‏ خضرا و ... است، جز به همین خبر شناخته شده نیست و رجالیون هیچ ذکری از او به میان نیاورده‏اند، با آن که شخصیت‏هایی چون علامه حلّی و ابن داود (صاحب کتاب رجال ابن داود که تالیف کتابش در سال 707 ه.ق به پایان رسیده است) که معاصر و یا نزدیک به زمان نقل داستان بوده‏اند، هیچ نامی از علی بن فاضل به میان نیاورده‏اند، حال آن که خبر جنجالی او که علاوه بر جنبه‏های حساس کلامی، دارای ابعاد فقهی نیز هست، طبیعتاً می‏بایستی انعکاس گسترده‏ای در محافل علمی و دینی آن زمان داشته باشد .

خلاصه‏ سخن این‏ که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقل‏هایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمی‏شود .

 

شخصیت فضل بن یحیی علی طیبی کوفی

مجدالدین فضل بن یحیی بن علی بن المظفر بن الطیبی به واسطه‏ اجازه‏ صاحب کشف الغمة (عیسی بن ابی الفتح اربلی) از رجال موثق شمرده می‏شود،(3) ولی نکته‏ مهم در این مقام، آن است که از کجا معلوم است فضل بن یحیی که در داستان جزیره‏ خضراء به او منسوب است، همان فضل بن یحیی بن المظفر باشد؟ علاوه بر این ‏که، راوی کتاب (کسی که کتاب را برای ما نقل کرده) نیز شخصی مجهول و ناشناخته است. هم ‏چنین شخصی که فضل بن یحیی از او نقل می‏کنند (علی بن فاضل) نیز ناشناخته است .

به مقتضای این خبر، خمس بر شیعیان حضرت، حلال است و ادای آن واجب نیست. این مطلب، خلاف نظر فقهای اسلام از آغاز غیبت تاکنون است که ادای خمس را واجب ذکر کرده‌اند.

گرچه بررسی این خبر از نظر سند، ابعاد دیگری نیز دارد، ولی به جهت رعایت اختصار به همین مقدار، بسنده می‏کنیم .

 

 

 

بررسی داستان از نظر متن و محتوا

1- دلالت قصه بر تحریف قرآن: از جمله مطالبی که در ضمن گفت‏وگوی علی بن فاضل (مجهول) با شمس الدین (مجهول) آمده است، تصریح به تحریف قرآن است. یعنی کسی که این داستان را بپذیرد، بایستی با یک خبر که مجهول الراوی و نهایتاً خبر واحد است، قایل به تحریف قرآن باشد، حال آن که نقل قرآن، متواتر است و نص قرآن نیز به حفظ آن از هرگونه تحریف، تصریح دارد.(4) مگر آن که کسی مسلک اخباریون را داشته باشد، که با یک سری اخبار ضعیف و بی‏اعتبار همچون حدیث مذکور، مهم‏ترین سند اسلام و متقن‏ترین آن را تحریف شده بداند که این نهایت ‏بی‏فکری و کم خردی و دوری از عقل و منطق است .

آری، شمس الدین مذکور در قصه، به صراحت می‏گوید که قرآن جمع‏آوری شده در زمان خلفا، تحریف شده است .

و جمعوا هذا القرآن و اسقطوا ما کان فیه من المثالب التی صدر منهم بعد وفاة سید المرسلین صلی الله علیه و آله فلهذا تری الآیات غیر مرتبطة .

چگونه می‏توان قرآن متواتر و تضمین شده را که همه‏ ائمه علیهم السلام به آن استناد می‏کردند، با چنین اخباری زیر سؤال برد؟! و آیا کسانی که چنین مجعولاتی را رواج می‏دهند، به توابع آن توجه دارند؟!

2- راوی مجهول این خبر (علی بن فاضل) که با نسبت مازندرانی از او یاد می‏شود در ضمن داستان، خود را عراقی الاصل معرفی می‏کند. گرچه محتمل است که اشتهار یک نفر در انتساب به شهر یا منطقه‏ای با اصالت او متفاوت باشد، ولی به نظر می‏رسد سازنده‏ این داستان، دچار اندکی کم حافظه‏گی شده است که یک بار، او را به نام مازندرانی و بار دیگر، عراقی الاصل معرفی می‏کنند .

حال سؤال این است: چگونه کسی که ادعای نیابت ‏خاص دارد و از ملاقات‏های امام علیه السلام مطلع است، خود، آن حضرت را ندیده است و اظهار می‏دارد که پدرش، سخن آن حضرت را شنیده است؟

3- در متن داستان آمده است:

هذا هو البحر الابیض و تلک الجزیرة الخضراء و هذا الماء مستدیر حولها مثل السور من ای الجهات اتیته و جدته و بحکمة الله ان مراکب اعدائنا اذا دخلته غرقت ... .

ولی علی بن فاضل به هنگام گزارش از جزیره، آن را دارای هفت ‏حصار می‏داند و از برج‏های محکم دفاعی آن یاد می‏کند. حال اگر این جزیره به وسیله‏ آب‏های سفید و نیروی غیبی، محافظت می‏شده، به حصارهای محکم چه نیازی داشته است؟

این مطلب وقتی بیشتر اهمیت پیدا می‏کند که توجه داشته باشیم سید شمس الدین و چندین نسل از اجداد او در آن سرزمین زندگی می‏کرده‏اند؟!!

4- در ضمن داستان، به نقل از خادمان قبه می‏نویسد: «رؤیت امام غیر ممکن است‏»، ولی در گفت وگوی با سید شمس الدین، او سخن دیگری بر زبان می‏راند و می‏گوید: «ای برادرم! هر مؤمن با اخلاصی می‏تواند امام را ببیند، ولی او را نمی‏شناسد.» حال چگونه بین غیر ممکن بودن رؤیت و دیدن مشروط می‏توان جمع کرد؟

5- در یکی از روزهای جمعه، وقتی علی بن فاضل، سر و صدای زیادی از بیرون مسجد می‏شنود و علت را از سید شمس الدین جویا می‏گردد، وی اظهار می‏دارد که سیصد نفر از فرماندهان، منتظر ظهور حضرت هستند و منتظر 13 نفر دیگرند .

 

بر این اساس، بایستی این سیصد نفر که از خواص حضرت هستند، نیز دارای عمرهای طولانی باشند و تا اکنون نیز در قید حیات بوده و پس از حال نیز به زندگی ادامه دهند، تا زمان ظهور فرا رسد .

آیا ما بر چنین سخن گزافی، دلیلی داریم؟ دلایل تنها در مورد امام زمان و برخی دیگر از انبیای الهی است، ولی در مورد سیصد نفر که آنان نیز چنین عمرهایی داشته باشند، دلیلی در دست نداریم .

6- به مقتضای این خبر، خمس بر شیعیان حضرت، حلال است و ادای آن واجب نیست. این مطلب، خلاف نظر فقهای اسلام از آغاز غیبت تاکنون است که ادای خمس را واجب ذکر کرده‌اند.

7- علی بن فاضل از سید شمس الدین می‏پرسد: آیا تو امام علیه السلام را دیده‏ای؟ گفت: نه، ولی پدرم به من گفت که سخن امام را شنیده، ولی شخص او را ندیده و جدم سخنانش را شنیده و شخص او را دیده است. ولی سید شمس الدین در جای دیگر همین داستان می‏گوید:

«هر مؤمن با اخلاصی می‏تواند امام را ببیند، ولی او را نشناسد. گفتم: من از جمله‏ مخلصان هستم، ولی او را ندیده‏ام: گفت: دو بار او را دیده‏ای؛ یک بار در راه سامرا و یک بار در سفر مصر ... .

معنای این سخن آن است که سید شمس الدین از سفرهای امام زمان و ورود و خروج آن حضرت نیز مطلع بوده و آن حضرت خود در جزیره‏ خضراء ساکن است. حال چگونه است کسی که چنین اطلاعات دقیقی از امام علیه السلام دارد، آن حضرت را ندیده است .

حال سؤال این است: چگونه کسی که ادعای نیابت ‏خاص دارد و از ملاقات‏های امام علیه السلام مطلع است، خود، آن حضرت را ندیده است و اظهار می‏دارد که پدرش، سخن آن حضرت را شنیده است؟

در جای دیگر داستان، ادعا می‏کند که او (امام زمان عج) پدرانش را در مدینه، عراق و طوس، زیارت می‏کند و به سرزمین ما برمی‏گردد .

معنای این سخن آن است که سید شمس الدین از سفرهای امام زمان و ورود و خروج آن حضرت نیز مطلع بوده و آن حضرت خود در جزیره‏ خضراء ساکن است. حال چگونه است کسی که چنین اطلاعات دقیقی از امام علیه السلام دارد، آن حضرت را ندیده است .

 اقامت‌گاه‌های امام زمان(ع)
در مورد اقامت‌گاه حجت خدا، آنچه مسلم است، این است که آن حضرت(ع) همه ساله در موسم حج به زیارت خانة خدا تشریف می‌برند و در مراسم حج شرکت می‌کنند، ولی انبوه حجاح ایشان را نمی‌بینند و یا می‌بینند و نمی‌شناسند. اما در غیر حج، دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار، در مکان معینی نداریم، و تنها اشاراتی در برخی از احادیث وارد شده است، که قسمتی از آنها عبارتند از:

1. سرزمین‌های دور دست
در توقیع شریفی که در سال 410 ق. از ناحیة مقدسه، به افتخار شیخ مفید، صادر گردید، با خط مبارک حضرت صاحب‌الامر(ع) آمده است:
ما در سرزمین دوردستی سکنا گزیده‌ایم که از جایگاه ستمگران به دوریم؛ زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است، در این نقطة دور دست مسکن نماییم.

2. مدینة طیبه
هنگامی که از امام حسن عسکری(ع) می‌پرسند، اگر حادثه‌ای برای شما روی دهد، کجا از فرزند بزرگوارتان سراغ بگیرم؟ می‌فرمایند: «در مدینه.»5 و حضرت امام صادق(ع) نیز، هنگام سخن از غیبت کبری، فرمودند: «چه جایگاه خوبی است، مدینه.»

3. دشت حجاز
ابراهیم بین مهزیار، توسط فرستادة امام زمان(ع)، از طائف می‌گذرد و به دشت حجاز که «عوالی» نام داشته، هدایت شده و در آنجا به محضر آن حضرت(ع) مشرف می‌گردد. امام زمان(ع) در این تشرف مبارک می‌فرمایند:
پدرم با من پیمان بسته است که در مخفی‌ترین و دورترین سرزمین‌ها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگزارهای عواملی (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است.

4. کوه رَضوی?
امام صادق(ع) دربارة کوه رضوی? می‌فرمایند:
از هر درختی، میوه‌ای در آن هست. و چه پناگاه خوبی است برای شخص خائف، وه چه پناهگاه خوبی. صاحب این امر را در آن دو غیبت است، یکی کوتاه و دیگری طولانی.

5. کرعه
مرحوم مجلسی در تذکرة الائمه، از کتب اهل سنت نقل می‌کند که حضرت مهدی(ع) در غیبت کبری در قریه‌ای به نام «کرعه» اقامت می‌نمایند.

6. جابلقا و جابلسا
میرزای نوری می‌گوید: اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند و دلالت دارند بر اینکه در مشرق و مغرب زمین، دو شهر، به ترتیب، به نام‌های «جابلقا» و «جابلسا» وجود دارد که اهل آنها از انصار حضرت صاحب‌الامر(ع) هستند و در محضر آن حضرت(ع) قیام می‌کنند.10 امام حسن مجتبی(ع)، نیز در خطبه‌شان در برابر معاویه، به نام این دو شهر، اشاره نموده‌اند.

7. بلد مهدی(ع)
علامه ملسی، از یکی از عالمان اهل سنت نقل می‌کند که، «بلد مهدی(ع) شهری است نیکو و محکم، که بنا کرده آنرا مهدی فاطمی و برای آن قلعه‌ای قرار داده است.»

8. بیت الحمد
امام صادق(ع) فرمودند:
برای صاحب این امر، خانه‌ای است که به آن «بیت الحمد» گفته می‌شود. در آن خانه چراغی است که از روز ولادت آن حضرت(ع) روشن است. این چراغ خاموش نمی‌شود تا روزی که با شمشیر، قیام نماید.

 


نوشته شده توسط سرباز هیچم ولایت 89/8/5:: 7:54 عصر     |     () نظر
درباره
اون یکی وبلاگم

سربازی در مسیر . . .

محکوم کردن توهین به پیامبر

صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
یا امیر المومنین روحی فداک
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
.:: بوستان نماز ::.
دست خط ...
دل نوشته ها
لنگه کفش
شین مثل شعور !
عاشقان
علیرضااحسانی نیا:فرزانگان امیدوار
عشق است حجازی و استقلال
حقیقت مجازی ______ HAQIQAT.TK
فقط خدا
همنشین
welcome to bidaran
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
سید علی خامنه ای
عشق سرخ من
عکس و مطلب جالب و خنده دار
قیدار شهر جد پیامبراسلام
*پرواز روح*
آدینه ی ظهور
مبادا روی لاله ها پا گذاریم
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
شیمی وزندگی
● بندیر
افطار
سدید کاشان
دنـیـــای جـــوانـی
.::نهان خانه ی دل::.
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
سیب خیال
««««« آخرالزمان »»»»»
لباس شخصی
جبهه وبلاگی غدیر
مهر بر لب زده
نشریه حضور
قطره ای ازدریا
blog MNK
خدای نزدیک
سرّسلوک
منجی بشر
کانون فرهنگی شهدا
شهرستان بجنورد
عشق الهی
سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز)
بی سر و سامان
~>+ حبـــــــــــــــاب خیــــــــــــــــال +<~
..::* حامیان ولایت *::..
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
web4life
ستارگان دوکوهه
سروش دل
شلمچه
فریازان...faryazan
امام مهدی (عج)
خبر روز
یادداشتها و برداشتها
خاطرات دکتر بالتازار
.: شهر عشق :.
اولین وبلاگ نقد بحث و دانلود بازی های رایانه ای GUSTPC
اردبیل بهشتی پنهان
بوی سیب
بادصبا
نوای دل
جاده مه گرفته
طریق یار

دکل ابوذر ...
سایت روستای چشام

تیشه های اشک
yazd blog
شیخا
مهاجر
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
سلام شهدا
محمدمبین احسانی نیا
شهسوار دل
ستاره سهیل
انسان جاری
تجارت اینترنتی
سرافرازان
غزل عشق
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
گلبرگ
درددل
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
دوچرخه
تمهیدات
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
جرعه ای از شراب عشق
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
سربازی در مسیر
کبوتر حرم
دل نوشته
سعادت نامه
آدمکها
من الغریب الی الحبیب
نور
teen boys
پنجره چهارمی ها
عشق
توشه آخرت
تاریخ مصرف یا بهتره بگم تاریخ بی مصرف
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
میم.صاد

عطش
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
بچّه شهید (به یاد شهدا)
عکس بازیگران ، اس ام اس عاشقانه و توپ
نامه ای در راه عشق
شهدای دفاع مقدس
مردود
شاره کم سنه
جوان امروزی
خیبری ها
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
COMPUTER&NETWORK
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
پلاک 40
مکاشفه مسیح
سالار نیوز خسروشهر
هر چی تو دوست داری
پاتوق دخترها وپسرها
کارون
راه کمال
مائــده الهی
تنهایی.......
روانشناسی
سرود عرش
نگاه منتظر(عبد منیب)
کیمیا
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
* روان شناسی ** ** psycology *
بیارجمند
انجمن خیریه رهروان سیره علوی
هیئت
ایرانی باشیم
صاعقه
هر چی تو بخوای
گروه فرهنگی سردار خیبر
ولایت نامه مادر
سید خراسانی
همسایه خورشید
جهادی
باصری
نوستالوژی دل ....
خیارج سرای من است
حرفهای آسمانی
نشانه های ظهور
دانلود و نقد کتاب
فاطمیون لنجان
راه و راهنما
داش هادی
★ستاره ی سرخ★
فرشتگان رنجور
وبلاگ مرزداران عشق(ایران)
ناجی
شقایق
نبض شاه تور
کیمیای ناب
شهادت
خاکریز ولایت
عدالت جویان نسل بیدار
در حسرت شهادت
وبلاگ شخصی مرتضی صادقی
آمرین به معروف و ناهیان از منکر
مرامنامه عشاق
صل الله علی الباکین علی الحسین
سپید و سیاه
Sense Of Tune
سنگرعلم
نماز ریشه ی همه ی خوبیها
هستی مامان
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
اللهم عجل لولیک الفرج
متالورژی_دانلودکده ی مهندسی متالورژی(rikhtegari.com)
جومونگ
بچه های خاکریز
خطِ مقدم
قافله شهداء
بیا2...در خدمتیم
میم مثل مغنیه
ورزشی & کامپیوتر & موبایل & بازی
مذهبی-سیاسی-فرهنگی
نسل سوخته
عشق پنهان
انتظار نور
شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
برو بچه های ارزشی
سرزمین جالب و دیدنی...!!!
فاو.سرزمین رهایی
جامع ترین وبلاگ خبری
دوستانه
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
اخبارکامپیوتر و آی تی، دانلود انواع نرم افزارها
Sea of Love
MOHAMMAD.HAHSEMI86@YAHOO.COM
گمنام
فقط خدا
مذهب عشق
گروه فرهنگی اهل البیت(علیهم السلام) دستگرد برخوار
آزاد اندیشان
پایگاه سایبری شهید حاج حفظ الله عابدینی
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گالری
حفاظ
پایگاه فرهنگی
اسکی روی نور
نگاه بیدار
زازران همراه اخر
سرزمین مادری
گل نرگس
قاصدک پر طلایی

خدمات گسترش انفور ماتیک
یادداشتهای روزانه رضا سروری
داود ملکزاده خاصلویی
دیده بان
شش گوشه
کشکول طلبگی
قاب نگاه من
حضــور
تـــــــــــــــنـهایــی
دانلود و آموزش
فریاد بی صدا
دل نوشته های دخترک تنها
دنبال عدالت
شهید عباس افشار
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
عکس
تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!!
بسیجیان عملیاتی
ارتش سرخ مهدی(عج)
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
هامون و تفتان
بسیج مستضعفین
دل مجنون
خدایا عاقلی مودبم فرمای...
عکس های باغبادران
خورنیوز
جوانان بیجار
..::منتظر بیداری::..
جیگر طلا
در انتظار ققنوس
کوثر قدر
یالان دنیا
سه ثانیه سکوت
.:: بلاجویان ::.
عشق یعنی در فراقش سوختن
شاید طنز شاید...
جوک و خنده
معرفی برترین وبلاگ های پارسی بلاگ
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
کلبه شعر و مقاله و دانلود
بچه مسلمون
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
ظهور
حرف های جوانی
صبح صادق
دولت جاویدیافت هرکه نکونام زیست
پرسمان
سیاسی
کشکول
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ
آرمش در هیاهو
شعر مزار
پنجره ای رو به خاطرات...
چریک دانشگاه
انجمن هواداران بارسلونا
راه را با این می توان پیدا کرد
فریاد بی صدا
نسیم وحی
مهندسی شیمی و نفت
یکتا
تو را من چشم در راهم
چشم
ولایی
پرسش مهر + پیشرفت، راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت
mled.parsiblog.com......for you
باران بی امان
!به سایت گیم چیتس خوش آمدید!
آموزش پیشرفته مدیریت وبلاگ
دل نوشته های من
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ
کد های من

سربازی در مسیر . . .

محکوم کردن توهین به پیامبر